آدمی فطریت ترسو اما جستجو گر دارد. موجودی که در راه کشف؛ جان خود را چون لیوان در تنگ بلور به آغوش می کشد و به جنگ سنگ هایی می رود که آن تنگ را هدف گرفته اند.هیچگاه از اندیشه یافتن گنج آرام نمی گیرند! سازشی بی بدیل با کنکاش سنگ ها؛ نشان ها و راه ها دارند. آری آدمی برای یافتن گنج سیری نمی پذیرد. چه بسا در سرزمینی زاده شده باشد که از رج به رج کوه هایش گنجی تراوش کرده باشد.
ایران سرزمین گنجینه های ناپیدای حیات است از آغاز قلم فرسایی هردوت تا دیگر کاتبین تاریخ.اگر بگویم که عظیم ترین گنجینه کشف نشده تاریخ در بخشی از محدوده جغرافیای این سرزمین چهار فصل پنهان است شاید از تعجب اسیر افکاری مشوش شوید. اما این جمله بر اساس و استناد به تمامی مقالات و دست نوشته ها وسنگ نگاره های کشف شده صحه بر این واقعیت است که در امتداد زمان ثروتی مدفون در زمین و یا پنهان در غاری است که میزان آن همچون مکانش بر ما پوشیده است. آیا باستان شناسی توان یافتن گنج بزرگ پادشاهان ایرانیان را دارد؟
دیودور مورخ یونانی می گوید :
برای نابودی این زمین هیچ جنایتی خموش نماند اما تاراج حیله آخرش بود. چشمانش او را با راه اندازی کاروانی از ۳ هزار شتر و ۲۰ هزار قاطر سیراب کرد. هر چه سکه دید بار کشتی کرد و با خویش به یادگار برد. اما آنچه اسکندر با خویش برد ۷۵۰ هزار تالنت (مبنای محاسبه طلا و نقره) معادل ۱۹۶۵۰ تن یا به عبارتی ۱۰۰۰ کامیون باری که ۲۰ تن بار مملو از طلا و نقره با خود حمل می کردند را تاراج کرد بعد برای خود نمایی در حمله به مصر دستور داد سپر ها را با نقره خالص آب کاری کنند.
اما نکته اینجاست که این قنائم تنها بخشی از خزانه داریوش سوم آخرین پادشاه سلسله هخامنشیان است.
داریوش سوم با کاروانی کوچک از گنج هایش به اقامتگاه تابستانی خود در هگمتانه (هگمتانه همدان امروزی است ) گسیل شد. قطعا در طول مسیر به اینکه چگونه این گنج را از دسترس شیاطین دور کند فکر کرده است افکاری که خروجی اش چیزی شبیه به افسانه را بدل کرد. کاروان داریوش سوم و باقی مانده گنج های امپراطوری به گواه آنچه به میراث باقی مانده است در هنگام ورود به امر داریوش سوم پنهان شد داریوش دستور داد بزرگترین گنج کشف نشده تاریخ که شامل تمامی طلا ها و نقره ها و اشیای قیمتی دیگر می شد را در نزدیکی شهر دفن شوند تا به هنگام حمله شیاطین این میراث ملی پنهان محفوظ بماند. وقتی که اسکندر اقامتگاه تابستانی را به تسخیر در آورد هیچ اثری از گنج داریوش بر جای نمانده بود. اسکندر به نیرو هایش دستور داد هفته ها در اطراف شهر بدنبال گنج مدفون بگردند اما هر چه بیشتر کاویدند کمتر یافتند. تا خستگی آنها را عاری از امید کرد. ۲۵۰ سال بعد سردار رومی مارکوس لیزینیوس کراسوس برای یافتن آن تلاش بسیار کرد اما پاسخی نیافت. نمی دانم چرا از سرنوشت اسکندر درست عبرت نگرفت حتی بر اساس آثار مکتوب با پارت ها وارد جنگ شد. بعد از آن نرون امپراتور روم بدنبال گنج داریوش هر کاری کرد و او هم طعم تلخ شکست را چشید. تصور اینکه نرون در آن هنگامه ی سردی و کرختی به چه می اندیشید هیجان انگیز است. آنها شکست را در جامی ریختند جرعه جرعه سر کشیدند . گویی همه بر این اعتقاد استوار بودند که شکست پلی به سوی پیروزی (رجوع شود به پادکست شکست پلی برای پیروزی) است اما؛ اما هیچ نیافتند جز شکستی دیگر. بزرگترین گنج گشف نشده تاریخ افسانه گونه ترین حالت ممکن را به خود گرفته است. آخرین بار در سال ۱۳۵۲ به صورت رسمی تلاش های صورت گرفت اما هیچ نیافتند. گویی در میان اعماق اسیر مانده است. نمی دانم این روایات تا به چه اندازه صحیح است آیا این موضوعات خوابی است عظیم یا برگی از کاوش های بی سرانجام است؟ آیا گنجی که به بزرگترین گنج کشف نشده تاریخ بدل شده است داستانی خیالی است؟ آیا اسکندر و نرون آن را یافته اند و برای حفظ آن سکوت کرده اند؟ آیا زمین آن را بلعیده است و هزاران آیای دیگر که چون قطار صف بسته اند. اما آنچه مسلم است از سال ۵۲ یه این سو کاوش های بسیاری با نیت یافتن آن صورت گرفته است کاوش های بدون نظارت سازمان ها و گروه های نظارتی. کاوش هایی که قالبا از سمت گروه های آماتوری صورت گرفته که نه تنها دست آوردی نداشته است بلکه جز خسارت چیزی نصیب مردم نکرده است. به نظر من این گنج باید خود آماده کشف باشد. یا شاید گنج داریوش سوم به انتظار کَلی است؛ کَل یا بز کوهی دیگری که خود را در ازای جان آن بز برای یک شکارچی دیگر نمایان کند (اشاره به شیوه یافتن و کشف غار کلمانکره)
باری به هر روی گنج غایب با تمام اسرار و داستان هایش چون افسانه ای از نظر ها پنهان است. گنجی که با خود خرافات بسیار و شگفتی های عظیمی حمل می کند گنجی که اندر راه کشف گویی رغیب می طلبد! احساس این حقیر این است که پنهان ماندنش روزی به امید یک وارث راستین علنی خواهد شد، گنج داریوش سوم در نقطه ای از شهری یا کشوری یا بیایانی یا در کنج دیوانی یا اگر بخواهیم بدبینانه به آن بنگریم در کلکسیون یک مکتشف یا باستان شناس پنهان است وهمه به خوبی می دانیم ماه هیچگاه پشت ابر نمی ماند و این را هم می دانیم که خودنمایی این ماه تمام این سرزمین را روشن خواهد کرد.
سرای پادشاهان ایرانی سرای تمدنی بی مثال بود تمدنی لبریز از افتخارات و شایستگی هایی که همچنان از اعماق تاریخ شکیل است و صاحب جایگاه تمدنی که با فرهنگ در هم تنیده است . سرزمینی که هر آن آماده پذیرایی از دشمنی سهمگین بود و هست دشمنانی که شکست را یک به یک دوره می کردند دشمنانی که به نیت دست یابی به گنج و خزانه پادشاهی ایران زمین؛ خواب ها می دیدند و رویاها در سر می پروراندند. رویاهایی که به یاس بدل شد! سرزمینی که مجالی برای بازسازی خود کمتر بافته بود استوار و سر زنده همچنان پیام آور صلح است و پاکی. چه اندیشه هایی که برای فتح این خاک دشمنان و اهریمنان بر خود تحمیل کردند و عجیب که در این راه چه جانهایی راویان تاریخ شدند. از خونریزی ها در این مسیر شگفتی ها خلق کردند و داستان هایی کتابت شد که به تاریخ رنگ بخشید به زمان استایل. اما علاوه بر بزرگترین گنج کشف نشده تاریخ ایران گنجی دیگر در ایران پنهان است گنجی که مالکش شرکت بازی سازان گرد نشین است. شرکتی که برای دست یابی به اهداف بزرگ تری این گنج بزرگ را پنهان کرده است. گنجی به وسعت دو کیلو گرم طلای خالص؛ بازی سازان گرد نشین با یک بازی محیطی دایره گنج با اسم گرگراک (در زبان و گویش بختیاری گِرگراک (gargerak) نیت دارد نقشه ای را در دسترس عموم قرار دهد نقشه با کلید های فراوان که در صورت حل به کشف مکان ۲ کیلوی طلای خالص بازی محیطی گرگراک خواهید رسید. ۲ کیلو طلای خالص در نقطه ای در یکی از شهر های تهران و کرج پنهان است. شاید بزرگترین گنج کشف نشده ایران نباشد اما بزرگترین گنجی است که حداقل از وجود آن مطمئن هستیم. گنجی است که برای دست یابی به آن نیاز به دستگاه خاص یا دانش فنی خاص ندارید فقط باید کمی باهوش وذکاوت عمل کنید. گنجی است که در مسیر کشف می تواند پایه در آمد زایی برای شما باشد. گنجی است که در مسیر کشف دوره های آموزشی با اعطای مدرک معتبر از مراجع ذیصلاح نصیب شما خواهد کرد. گنجی است که مسیر شکوفای استعداد شما؛ بدون در نظر گرفتن شرایط سنی یا جایگاه اجتماعی هموار خواهد کرد.
بازی محیطی گرگراک نوید بخش آغازی زیباست. آغازی که به صورت تخصصی به کشف استعداد با شیوه ای نوین هدف گذاری شده است. گرگراک بازی محیطی دایره گنج است یک بازی با هزاران جایزه بزرگ! بازیی با چندین مرحله که آرام آرام گنج خود را نمایان می کند. گرگراک آنگونه که از معنایش بر می آید در زمان حکومت عیلامی ها نشان گنج یا نشان دهنده مسیر شگفت انگیز گنج بوده است. ما هم وام دار تاریخ هستیم. با این تعبیر داستانی خلق کردیم؛ داستانی که برای نیل به آرمان هایمان در مسیر تکامل چالش هایی بزرگ در مسیرمان قرار داده. ما هم با اهدافی آرمانی و بزرگ بدون در نظر گرفتن هر گونه کمک از گروهی بدنبال رویاهای خود اسباب و لوازم لازم را در دست گرفتیم و قدم در مسیر نهادیم. امید آنکه پایانش آنچه می خواهیم باشد.
پایان دست فصل اول بازی محیطی گرگراک تا بدینجا با توجه به خروجی اتاق فکر بازی فقط برای یک نفر از جنبه مادی و دریافت جایزه نهایی و کشف گنج شیرین است اما در نمای کلی برای تمام افراد جذابیت ایجاد می کند. همزمان فضا را برای تحقق تمام آرمان های ما هموار؛ کرده است. آرمان هایی که با جمعی عظیمی از فرد فرد مردم سرزمینم مشترکا یک هدف دارد. جامعه ای پویا و در حال رشد که در مسیر پیشرفت به هر چه نیاز است دست یافته اما نشانه ها را دنبال نکرده است.
بازی سازان گرد نشین
تنها خالق بازی های محیطی دایره گنج در ایران