بزرگ ترین گنج
ممکن است هر انسانی، زمانی که غرق در رویا پردازی و خیال پردازی خویش می شود، خواه نا خواه به بزرگ ترین گنج و پیدا کردن آن نیز فکر کرده باشد...به این که یک گنجینه پر از طلا و پول پیدا کند و بعد زندگی اش را از این رو به آن رو کند!
این که اگر همچین اتفاقی بیوفتد، دیگر هیچوقت طعم غم و غصه را نخواهد چشید و خوشبخت ترین آدم روی زمین خواهد بود؛ اگر چه ممکن است همچین فکری تا حدی درست باشد و تا مدت طولانی هر کسی را از هر نیازی بی نیاز کند، اما واقعا همینطور است؟ منظور این است که واقعا بزرگ ترین گنج، ثروت و طلا می تواند تمامی مشکلات یک فرد را بر طرف کنند و از او یک انسان مطلقا شاد و بی درد و رنج بسازند؟!
اگر بخواهیم واقع بین باشیم، بزرگ ترین گنج و پول می توانند تا حد زیادی هر انسانی را تا مدت های طولانی و یا حتی تا آخر عمر، از نظر مالی تامین کنند؛ این که آن شخص هر چیزی که دلش بخواهد و یا حتی بهترین چیز های ممکن را در اختیار داشته باشد و بتواند فراهم کند.
دیگر نه غصه پول آب و برقی باقی می ماند، نه دغدغه پول خورد و خوراک بر ذهن آدمی سنگینی می کند و نه حسرتی در دل حکمرانی می نماید!
اما آیا واقعا برای شاد بودن و خوشبخت بودن گنج و ثروت کافیست؟
چیزی که می خواهم بگویم را شاید خیلی ها قبول نداشته باشند...هر چند که انکار نمی کنم که هر چه که هست، نظر شخصی بنده است.
اگر بخواهم رک و پوست کنده سر اصل ماجرا بروم، داستان این است که:
گویی انسان زاده شده است تا رنج ببرد، تا آخرین نفس خویش "چرا هایی" در ذهنش وجود داشته باشد بدون آن که حتی گاها بتواند پاسخ این سوال هایش را دریافت کند. گویی زاده شده است تا بار ها و بار ها امیدش نا امید شود و نور قلبش جایش را به ظلمات شب سوت و کور بدهد!
اگر چه که خیلی ها ممکن است با خود بی اندیشند که گنج و رنج با هم است، پس تمامی این سختی ها بخاطر آن است که ته راه یک موفقیت بزرگ در انتظار نشسته است؛ اما حقیقت اینجا است که همیشه نیز اینطور نیست! همیشه پایان خوش و فرح بخشی در کمین نیست.
شاید شما واقعا یک گنج بیابید و با خود فکر کنید که: تمام شد...دیگر از فردا غصه هیچ چیز را نخواهم خورد، دیگر تمام مشکلاتم حل می شوند و من خوشحال ترین انسان روی زمین خواهم بود!
اما آیا واقعا همینطور است؟!
بگذارید قبل از آن که بخواهیم این بحث را ادامه دهیم، فکر و ذهنمان را درگیر یک سوال کنیم...
"شادی" چیست؟!
این که شادی و خوشبختی را در چه چیزی معنا می کنید؟ برای شما شادی چه منظور و معنایی دارد؟
آیا شادی همان حس زود گذریست که هر کاری هم که انجام دهی هیچوقت نمی توانی آن را نزد خویش نگه داری؟
خب شاید بهتر باشد که به این سوال و پاسخش تخصصی تر نگاه کنیم.
شادی از دیدگاه هر فرد تعریف متفاوتی دارد؛ یک نفر ممکن است با هدف هایی که برای خود دارد بسیار احساس شادی و خرسندی کند، شخص دیگری ممکن است همان هدف ها را هم نداشته باشد ولی از زندگی خود در کمال آسودگی نهایت لذت را ببرد.
یک نفر ممکن است با کوچک ترین اتفاق مثبتی که در زندگی اش می افتد، احساس کند که بر فراز ابر های سفید پرواز می کند و دیگری حتی اگه بهترین اتفاق هم برایش بیوفتد عمیقا هیچ لذتی از آن نبرد و فقط در ظاهر نشان دهد که شاد و هیجان زده است.
اگر بخواهم لپ مطلب را خدمتتان برسانم، در نهایت این است که همه چیز می تواند یک ارتباطی با دیدگاه و زاویه دید افراد با یک دیگر داشته باشد.
بزرگ ترین گنج، ثروت و هر چیز دیگری واقعا می تواند زندگی انسان را از این رو به آن رو کند، ولی اگر خود آن شخص زاویه دید مثبتی به زندگی نداشته باشد، در نهایت فقط مدت زمان کوتاهی می تواند از آن بزرگ ترین گنج لذت ببرد و چه بسا که این شادی و رضایت کوتاه مدت خواهد بود.
بزرگ ترین گنج واقعی حتی می تواند درون هر آدمی نهفته باشد...
اگر همه چیز را کنار بگذاریم، در نهایت این خود انسان است که می تواند باعث رضایت و شادی خود شود، فقط اگر خویشتن و اولویت هایش را صدر هرم زندگی اش قرار دهد و ساده تر از خیلی مسائل بگذرد.
نفرت و کینه ای را در دل خویش جای ندهد و به جای زوم کردن بر مسائل منفی و تاریک و شوم، تمرکزش را روی پیشرفت خود و اطرافیان بگذارد.
آن چیزی که در انتها موجب فلاکت آدمی می شود، ذهن و قلب فقیر است...شاید برای هر مشکل دیگری در زندگی بتوان راه چاره ای یافت اما برای مغزی که مسموم شده است هرگز دیگر کاری نمی توان از پیش برد!
بنابراین، مهم نیست اگر نتوانستی گنج واقعی را در زندگی پیدا کنی؛ بزرگ ترین گنج نهفته در درونت را که بیابی کافی است.
مانند همیشه امیدوارم که از خواندن این مقاله لذت برده باشید.
نویسنده: میویس.